۱۳۹۳ آذر ۲۴, دوشنبه

تلاش رسواي يك آخوند خميني صفت براي تبرئه خميني در قتل عام سال 1367

 
 
 تلاش رسواي يك آخوند خميني صفت براي تبرئه خميني در قتل عام سال 1367
 
 
 
 
 
 
آخوند محمد موسوی بجنوردی 
 
 
یکی از آخوندهای وابسته به باند رفسنجانی- روحانی که رسانه‌های این باند از او به ‌عنوان ”آیت‌الله“ نام می‌برند، مدعی شده است که نسبت دادن فتوای قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال 67 به خمینی ”دروغ محض“ است و خمینی ”نه حکم اعدام“ آنها را داده و نه ”دستور مصادره اموال“ آنها را. دروغ گو


وی که با سایت جماران وابسته به بیت منحوس خمینی مصاحبه کرده است مدعی شده است: ”امام هیچ حرفی در مورد اعدام کردن یا نکردن این افراد نگفتند که بخواهند در مورد مصادره اموال آنها دستوری داده باشند“
موسوی بجنوردی که خود در زمان قتل‌عام زندانیان سیاسی عضو شورایعالی قضایی منصوب خمینی بوده،در ادامه مصاحبه گفته است: ”حقیقت امر این است که پس از پذیرش قطعنامه، منافقین از راه قصر شیرین حمله کردند و تا اسلام‌آباد هم پیشروی کردند. همان زمان وزیر اطلاعات وقت به امام خبر دادند که برخی از اعضای منافقین که در زندانها هستند می‌خواهند شورش کنند؛ امام دستور داد که در هر شهر حاکم شرع، دادستان انقلاب و نماینده وزارت اطلاعات از آنها مجدد بازجویی کنند و کسانی که پس از حمله منافقین به خاک کشور از عقیده خود برگشتند آزاد شوند و اگر برنگشتند و با کسانی که پس از حمله منافقین به خاک کشور و تصرف اسلام‌آباد؛ باز هم با آنها اظهار همسویی می‌کردند؛ «طبق موازین برخورد شود اصل ماجرا همین است که گفتم و امام هیچ دخالتی در این مسائل نداشت. تنها دستور امام این بود که سه نفری که گفتم مجدداً از این افراد بازجویی کنند و اگر برگشتند آزاد شوند و گرنه «طبق موازین» حکم بدهید و آن حکم را هم «حاکم شرع» باید صادر می‌کرد. امام دیگر نه قبل از این اتفاق و نه بعد از آن در این مورد صحبت نکردند»..
موسوی بجنوردی مذبوحانه تلاش می‌کند چهره ننگین و منفور خمینی را از قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال67 که جنایتی است علیه بشریت پاک‌کند. جنایتی که بنا‌ به فتوای مکتوب و صریح خمینی انجام شد.
این آخوند شیاد حتماً فراموش نکرده است که نامه منتظری به خمینی در اعتراض به این جنایت بی‌سابقه باعث عزل او از ولایت عهدی خمینی شد و تا آخر عمر مغضوب دستگاه ولایت بود.
همچنین فراموش نکرده است که در مرداد سال 67 که پیر کفتار خون‌آشام جماران فرمان قتل‌عام زندانیان را صادرکرد، آخوند موسوی اردبیلی رئیس شورای عالی قضایی در مورد اجرای دستور او دچار سوال و ابهام می‌شود و در این رابطه سه سؤال به احمد خمینی می‌دهد که از خمینی جواب بگیرد.
احمد خمینی طی نامهیی به پیرکفتار نوشت:” آیت‌الله موسوی اردبیلی در مورد حکم اخیر حضرتعالی درباره منافقین ابهاماتی داشتند که تلفنی در سه سؤال مطرح کردند.
1ـ آیا این حکم مربوط است به آنهایی که در زندانها بوده‌اند و محاکمه شده‌اند و محکوم به اعدام گشته‌اند ولی تغییر موضع نداده‌اند و هنوز هم حکم در مورد آنها اجرا نشده است یا آنهاییکه حتی محاکمه هم نشده‌اند محکوم به اعدام اند
2ـ آیا منافقینی که قبلاً محکوم به زمان محدودی شده‌اند مقداری از زندانشان، را هم کشیده‌اند ولی بر سر موضع نفاق می‌باشند محکوم به اعدام می‌باشند
3ـ در مورد رسیدگی به وضع منافقین آیا پرونده‌های منافقینی که در شهرستانهایی که خود استقلال قضایی دارند و تابع مرکز استان نیستند باید به مرکز استان ارسال گردد یا خود می‌توانند مستقلاً عمل کنند. “
پاسخ خمینی به نامه احمد خمینی چنین است: ”بسمه تعالی در تمام موارد فوق هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است سریعاً دشمنان اسلام را نابود کنید. در مورد رسیدگی به وضع پرونده‌ها در هر صورت که حکم سریعتر اجرا گردد همان مورد نظر است.“
موسوی بحنوردی گذشته از اینها، مواضع سران نظام از خامنه‌ای گرفته تا رفسنجانی و... را درتایید این قتل‌عام چگونه توجیه می‌کند؟
خامنه‌ای در جلسه پرسش و پاسخی در دانشگاه تهران روز15آذر 1376: «اما اعدامیها، اعدامهای جمعی در ایران… رادیو منافق هم همین را می‌گوید. مگر ما مجازات اعدام را لغو کردیم؟ نه! ما در جمهوری اسلامی مجازات اعدام را داریم برای کسانی که مستحق اعدام‌اند، او را به نظر شما باید برایش نقل و نبات ببرند؟ باید چه کارش کرد؟ او محکوم به اعدام است و اعدامش هم می‌کنیم. با این مسأله شوخی که نمی‌کنیم».
هاشمی رفسنجانی در روز 16آذر1367درمورد قتل عام گفت: «افرادی هستند که خیانت می‌کنند، مستحق مجازاتند، خوب، مجازات اعدام می‌شوند“.
موسوی اردبیلی، رئیس وقت دیوان عالی کشور، در تاریخ 15مرداد 67، یعنی در بحبوحه قتل‌عامها گفت: «قوه قضاییه در فشار بسیار سخت است… که چرا اینها اعدام نمی‌شوند، باید از دم اعدام بشوند. دیگر از محاکمه و آوردن و بردن پرونده محکومین خبری نخواهد بود».
آخوند انصاری رئیس دفتر خمینی درتوجیه قتل عام زندانیان سیاسی درسال 67 چنین گفت: ”در زندان تشکیلات داشتند، پس از عملیات مرصاد اعدام شدند“
حالا این سؤال پیش می‌آید که چه اتفاقی افتاده است که پس از این همه سال که رژیم و مقامات آن تمامی تلاششان این بود که این مسأله را دور بزنند و تا می‌توانند آن را بپوشانند، اکنون مجبور شده‌اند به این شکل شیادانه و ناشیانه ورود کنند و عامل اصلی این جنایت را تبرئه کنند. ؟ شستن دست دجال و نظام پلید ولایت در وحشت از چیست؟
واقعیت این است که حقانیت ایستادگی و مقاومت آن قهرمانان بر سر مواضع، و سر دادن در این مسیر، بزرگ‌تر از آن است که قاتلان رژیم ولایت‌فقیه بتوانند از ننگ جنایتشان بگریزند به‌خصوص که طی این سالیان، فعالیتها و افشاگریهای مقاومت ایران و زندانیان مبارز و مجاهد و بالاتر از همه تلاشهای مجدانه و بی‌وقفه رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت خانم مریم رجوی در کشاندن این جنایت به دادگاههای بین‌المللی، رژیم را سراسیمه کرده و به هذیان‌گویی واداشته است
اما تردیدی نیست که هرگز از حسابرسی و کیفر نسبت به این خونهای پاک در دادگاه خلق و عدالت رهایی نخواهند داشت.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر